معنی ارسی دوز

لغت نامه دهخدا

ارسی دوز

ارسی دوز. [اُ رُ] (نف مرکب) کفشگر. کفاش. اسکاف. کفش دوز. حَذّاء.


ارسی

ارسی. [اَ سا] (ع ن تف) نعت تفضیلی از رَسو. استوارتر. ثابت تر.
- امثال:
ارسی من رصاصه، الرسو الثبوت یریدون به الثقل. (مجمعالأمثال).

ارسی. [اُ رُ] (ص نسبی) روسی. اهل روسیه. از روسیه: قند اُرُسی. || (اِ) کفش. پاپوش. چَموش. قسمی کفش پاشنه دار. نوعی از کفش که از چرم دوزند. || قسمی در که عمودی باز شود. قسمی در که گشودن و بستن آن به بربردن و فرودآوردن است برخلاف درهای عادی که بیک سوی بدو سوی یمین و شمال باز و فراز شود. در که وقت گشادن بسوی بالا کشند و گاه بستن فرودآرند. دری از اطاق که درگاه آن رو بصحن باشد و دارای چارچوبی بود که این در در جوف آن حرکت کرده بالا و پائین رود.


ارسی دوزی

ارسی دوزی. [اُ رُ] (حامص مرکب) عمل ارسی دوز. کفاشی.


دوز

دوز. (ماده ٔ مضارع دوختن) این کلمه ماده ٔ مضارع دوزیدن و دوختن است و از ترکیب عطفی آن با ماده ٔ ماضی (دوخت و دوز) حاصل مصدر یا اسم مرکب حاصل شود و در ترکیب با اسم، صفت فاعلی مرکب از آن بدست می آید، مانند: کفشدوز، و گاه نیز صفت مفعولی، چون میخ دوز. (از یادداشت مؤلف). رجوع به دوختن شود. || (نف) دوزنده و بخیه کننده است و همیشه به طور ترکیب استعمال می شود. مانند: کفش دوز و زردوز و جز آن. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). اینک برخی ترکیبات فاعلی آن: ارسی دوز، به دوز، بخیه دوز، پاپوش دوز، پوستین دوز، پالان دوز، پاره دوز، پالتودوز، پرده دوز، پاپوش دوز، پیراهن دوز، پینه دوز، پوتین دوز، ترکش دوز، توشک دوز، تودوز، ته دوز، جامه دوز، جگردوز، جوال دوز، چادردوز، چکمه دوز، خامه دوز، خان دوز، خوش دوز، دستی دوز، دل دوز، رودوز، روان دوز، روبنددوز، زین دوز، زردوز، سلدوز، سرمه دوز، شلواردوز، صاغری دوز، عرق چین دوز، عبادوز، قبادوز، قلاب دوز، قندره دوز، کپه دوز، کت دوز، کفش دوز، کلاه دوز، کانوادوز، کفن دوز، گل دوز، لباس دوز، لحاف دوز، لخت دوز، مزدی دوز، مرواریددوز، ملیله دوز، مویینه دوز، موزه دوز، نعلین دوز، نیم چکمه دوز، وصله دوز، یراق دوز وغیره. (یادداشت مؤلف). و گاهی معنی مفعولی دهد: میخ دوز، نیزه دوز؛ یعنی دوخته شده با میخ یا نیزه. (یادداشت مؤلف). || گاهی درتداول صیغه ٔ امر آن با امر بریدن، ترکیبی به صورت «ببربدوز» می سازد. که اسم مرکبی است به معنی خیاط. (از یادداشت مؤلف).

فرهنگ فارسی هوشیار

ارسی دوز

(اسم) آن که ارسی میدوزد کفشگر کفش دوز سازنده کفش.


ارسی

(صفت اسم) روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز ء اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)


ارسی دوزی

‎ عمل ارسی دوز کفش دوزی کفش سازی، شغل کسی که کفش میدوزد، (اسم) جایی که در آن کفش میدوزند.

فرهنگ عمید

ارسی دوز

کفش‌دوزی که ارسی می‌دوزد،


ارسی

مربوط به روسیه،
تهیه‌شده در روسیه، روسی،
(اسم) نوعی کفش پاشنه‌دار مردانه یا زنانه،
(اسم) نوعی در یا پنجره با شیشه‌های مشبک رنگی که رو به حیاط باز می‌شد،

فرهنگ معین

ارسی دوز

(~.) (اِفا.) کفشگر، کفش دوز.


ارسی

قسمی کفش پاشنه دار، نوعی در یا پنجره مشبک که رو به حیاط باز می شود. [خوانش: (اُ رُ) (اِمر.)]

حل جدول

ارسی دوز

کفاش


ارسی

کفش قدیمی

گویش مازندرانی

ارسی

نوعی پنجره از چوب درخت ارس که به صورت عمودی و از پایین به...

معادل ابجد

ارسی دوز

288

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری